جاده‌های خراسان رضوی بارانی و لغزنده است | کاهش دید افقی درمحور تربت جام_صالح آباد (۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) آب نیسان چیست؟ + روش تهیه، خواص و ادعیه هدیه ۴۰۰هزار تومانی تامین‌اجتماعی به بیمه‌شدگان برای خرید کتاب + شرایط و نحوه دریافت بُن مرگ یک پدر و پسر در مشهد براثر برق گرفتگی آخرین وضعیت همسان‌سازی حقوق بازنشستگان کشوری و تامین اجتماعی (۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) افزایش ابتلا به سرطان‌های گوارش با مصرف مایعات داغ و غذا‌های فرآوری شده بهترین راه‌های پیشگیری از عفونت لثه کوتاه درباره جشن‌های نوظهور به عنوان سنت‌های جدید خانواده‌ها آماده‌سازی ۳ مکان جدید برای ساماندهی انبار‌های ضایعات در مشهد مشهد نیازمند افزایش تعداد مراکز «شلتر» با استفاده از ظرفیت‌های غیردولتی است سد‌های خراسان رضوی تنها ۱۰ درصد ذخیره دارد جایگاه گنجینه میراث مکتوب در پیشانی متمایز ایران ممتاز آغاز زندگی مشترک زیر سایه خورشید اعتراف به قتل شوهر پس از انکار ماجرا | متهم: شوهرم می‌خواست سقط جنین کنم زنان چگونه با شرایط جدید می‌توانند بازنشسته شوند؟ تداوم بارش باران و وزش باد در برخی استان‌ها | ورود سامانه بارشی به غرب کشور طی هفته آینده (۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) باقلا، مضر یا مفید؟ ۱۰ دلیل برای بی‌خوابی در زنان | یک زن چقدر به خواب نیاز دارد؟
سرخط خبرها

درباره موضوع مهم پف نکردن چشم‌ها بعد از گریه کردن

  • کد خبر: ۱۷۱۱۱۳
  • ۰۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۳
درباره موضوع مهم پف نکردن چشم‌ها بعد از گریه کردن
حس اینکه صورتش بعد از چند قطره، دفرمه می‌شود و باد می‌کند و بدتر اینکه، باید بابتش به دیگران جواب بدهد، آزارش می‌داد.

فکر می‌کنم چندوقتی می‌شد که «پف نکردن چشم‌ها بعد از گریه کردن» به مسئله حیاتی یکی از رفقایمان تبدیل شده بود. جوری درباره اش حرف می‌زد انگار موهبتی را از دست داده یا ظلمی ازلی ابدی نصیبش شده است که هیچ رقمه نمی‌تواند کاری برایش بکند. از اینکه خواهرش می‌تواند کلی گریه کند و کسی نفهمد، ولی او با کوچک‌ترین نم اشکی چشم هایش باد می‌کند، شاکی بود. احساس فلاکت می‌کرد. حس اینکه صورتش بعد از چند قطره، دفرمه می‌شود و باد می‌کند و بدتر اینکه، باید بابتش به دیگران جواب بدهد، آزارش می‌داد.

حالا حسابش را بکنید اگر دلش می‌خواست یک وقتی، یک جایی، اصلا گیریم جلو یک جمع بزرگی،‌ها های گریه کند، احتمالا طوری صورتش ورم می‌کرد که نه می‌توانست ببیند، نه می‌توانست نفس بکشد. حالا دیگر برای این پف کردن و قرمزشدن شدید چشم‌ها و راه افتادن آب از لب ولوچه و بینی اش باید فکر اساسی می‌کرد.

البته فکر اساسی که وجود نداشت. کاری از دستش برنمی آمد به جز اینکه جلو خودش را بگیرد. باید حواسش را جمع می‌کرد تا بغض هایش را کنترل کند و از هرگونه موقعیتی که در آن به شدت تحت تأثیر قرار می‌گرفت، اجتناب کند.

نباید در معرض هیچ فیلم و عکس و کتابی قرار می‌گرفت. درواقع اگر هم در معرضشان قرار می‌گرفت، نباید خیلی عمیق می‌شد. نباید زیادی فکر و خیال می‌کرد. بعدش گفتیم سری به خواهرش بزند و ببیند او چطور توانسته است به این ویژگی خدادادی دست پیدا کند.

همه این حساسیت‌ها به این برمی گشت که دیگران او را بابت این گریه‌ها سین جیم نکنند و راستش من -و ما- اصلا متوجه نمی‌شدیم حساسیت دیگران چرا باید این همه برای او مهم باشد. اما مهم بود و در این فقره هم کاری از دست ما برنمی آمد. می‌گفت بعد از گریه کردن چندساعتی بی نهایت حالش خوب است. کیفور است. نفس می‌کشد.

یک جور رهایی و بی قیدی از ته ته درونش ترشح می‌کند که هیچ موقعیت دیگری این حال را برایش نمی‌آورد. ولی همین که می‌خواهد از محدوده اش، از اتاقش، بزند بیرون، نگران است کسی چیزی بگوید و گند بزند به همه این حس وحال؛ و متأسفانه بیشتروقت‌ها این اتفاق می‌افتاد. بحث‌ها بعد از این دیدن چشم‌های پف کرده اش توسط خانواده کشیده می‌شد به این سمت که «این خرس گنده معلوم نیست چشه و چه گندی زده که هر چندروز یه بار زارزار گریه می‌کنه و با چشمای ورم کرده می‌آد بیرون. داره خودش رو کور می‌کنه.»

البته این رفیق خرس گنده ما کم مصیبت نداشت و اتفاقا برای همین هم دلش می‌خواست دست کم با فراغ بال گریه کند، ولی این یک قلم آزادی را داشتند از او می‌گرفتند. دلش می‌خواست بابت همین هم یک دل سیر گریه کند، ولی جلو خودش را می‌گرفت.

فکر نمی‌کردم روزی برسد که یک نفر برای گریه کردن هم سازوکار بچیند، غبطه بخورد و مقرراتی تنظیم کند. فکر می‌کردم گریه ‎ها بداهه می‌آیند و لابد دیگران، حتی نزدیک‌ترین آدم ها، اجازه می‌دهند بی هیچ تصور و نگرانی اشک را بریزی و کارت را بکنی. چاره کار باز هم به دست مرگ باز شد. پدرش از دنیا رفت و حالا هر گریه او یک دلیل مشخص دارد؛ بی پدری!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->